
[ad_1]
یک علامت شعر جاودانه جهانی بودن آن است. یک آیه بی انتها انسان را فراتر از مرزهای مکان و زمان فرا می خواند.
ماه گذشته کابوسی از بدبختی غیر قابل تصور در کشور ما بوده است. حماسه ادامه دارد.
مردم خود را در باتلاقی از رنج و جبران ناپذیری می بینند. برای اکثر افراد ، ویروس با مفاهیم ترسناک آن در گوشه گوشه قرار دارد. دولت چیزی جز ارائه تشریفات جنسی بیمارگونه ندارد. اتاق فکر و سرچشمه ایدئولوژیک حاکمان برای ما درس های مثبت اندیشی به ارمغان می آورد. هنگامی که غم و اندوه در هوا غلیظ است ، مردم ناامید از کجا می توانند امید زیادی را نجات دهند؟
یک چشم نابینا می تواند خالهای واضح در برنامه ریزی ، ریزه کاری رسوا کننده هر اقدام پیشگیری و غفلت غیرقابل دفاع از علائم هشدار دهنده چشمگیر را ببیند. تصحیح دوره فقط در صورتی قابل تشخیص است که اشتباهات گذشته شناخته شده و فروتنانه پذیرفته شود. در عوض ، پوشش عملیات شروع شده است و در حالی که بیماری در هفته های آینده ساقط می شود ، قدرت گردباد را جمع می کند. هیچ اثری از شواهد وجود ندارد که بتواند تقصیر این شکست عظیم حکمرانی را متوجه کسانی کند که در روز روشن ضرب وشتم کرده اند. افرادی که تا دیروز دوست ، شریک زندگی ، مادر ، پدر ، دختر ، پسر ، پسر ، همسر یا شوهر بودند ، در آینده داده های بی صدا خواهند بود.
شعر فیض احمد فیض از موانع جهان فیزیکی و قلب انسان فراتر می رود. من متوجه می شوم که دو نظم او ، صحبت از این احساسات است. یک روح متروک که در جستجوی امید و مرگ ناشناخته یک شهروند عادی است. من هرکدام را با ترجمه خود دنبال می کنم ، تلاشی برای رمزگشایی از چگونگی بهم ریختن سخنان فیض در قلب من.
انتظار–آ–شهر از صحبت گوش کن
فیض احمد فیض
کبد–دریدا1 من هستم گچ–آ–کبد2 از صحبت گوش کن
علام–اعلام وصول3 من هستم دامن–آ–بنابراین4 از صحبت گوش کن
زبان–گرد و غبار5 من هستم زخم–آ–گولو6 از جانب هرف7 انجام دهید
پسته–پا8 من هستم ملال–آ–مسافرت رفتن9 از صحبت گوش کن
رهگذر–آ–ماندن–آ–صحرا–آ–آزار و اذیت–آ–شب 10از جانب
اکنون ایلفتات–آ–نیگار–آ–شهر11 از صحبت گوش کن
شهر از صحبت امید–آ–شهر12 از صحبت گوش کن
1. قلب شکنجه شده 2. قلب زخمی 3. غمگین 4. روپوش خیس 5. زبان شکننده ، گنگ 6. زخم گلو 7. مکالمه 8. لنگ 9. غم سفر 10. مسافر در جاده های تاریک 11. زیبایی به نام طلوع 12. امید سحر
صحبت های امید سحر را بشنوید
فیض احمد فیض
دلسرد من هستم ، به بدبختی قلب شکسته گوش بده.
وای من که هستم ، عذاب یک پیراهن پر از اشک را گوش کن.
زبانم بریده شده است ، جبرعکس با این گلو زخمی من.
پاهای من شکسته است ، منسفر غم زده غر میزنند
اکنون به گوش دهید مسافر شبهای تاریک ، در جاده کویر ،
در مورد زیبایی به نام طلوع آه! ببین!
به صحبت های سحر ، امید سحر گوش دهید ،
همانطور که توسط مسافر شبهای تاریک بود ، گفت.
خون از سرنخ
احمد فیض
جایی نه است جایی هم نه خون از سرنخ
نه اسهال–ای–ناخن – میخ–آ–قاتل1 نه آستی بر نیشان
نه تیترها–آ–لوب–آ–خنجر2 نه رنگ–آ–نازل–آ–سینا3
نه خوک بر کسی لکه نه مومیایی کردن4 بر کسی لکه
جایی نه است جایی هم نه خون از سرنخ
نه موج سواری–آ–شانس–آ–جایی که5 که خون–ریختن6 دادن
نه ادامه داد7 از نظر که بایانا–آ–جزا8 دادن
نه رزم–گاه9 که در باران که مو“تبار10 می خواهد
هر علام11 بر میزان هو از خردل12 می خواهد
زنگ زدن ماند خلیج–پناه یاتیم خون
هر به بهار–آ–پایان13 نه زمان بود نه مغز
نه مودای14 نه شهادت15 محاسبه تمیز16 رخ دادن
اینها خون–آ–خوک–नशीनाँ17 بود ریز–آ–خوک18 رخ دادن
1. دست و ناخن قاتل 2. سرخی لب خنجر 3. رنگ بر روی نوک شمشیر 4. تراس 5. اختصاص داده شده به خدمت پادشاه 6. جبران خسارت برای مرگ 7. ایمان 8. پیش پرداخت 9. میدان جنگ 10. قابل اعتماد 11. پرچم 12. اعلام کرد 13. برای شنیدن 14. استیناف کننده 15. شاهد 16. تمیز 17. کسانی که در غبار می نشینند 18. غذا برای گرد و غبار
دنباله خون
فیض احمد فیض
هیچ کجا ، هیچ جا دنباله خون نیست.
نه روی دست یا میخ قاتل ،
دنباله خون نیز روی کاف نیست.
نه قرمز لب خنجر است ،
نوک شمشیر رنگی هم نیست.
نه روی زمین
نه در حیاط حتی یک ریزه.
هیچ کجا ، هیچ جا مسیر خون نیست.
هیچ پادشاهی خدمت نکرد ،
که پاداش آن را سزاوار است.
و نه به خاطر ایمان ،
که پاداشی طول خواهد کشید.
نه در میدان جنگ باران بارید ،
اینکه صداقت آن قطعی است.
روی پرچم نوشته نشده است ،
با این کار به وضوح قابل مشاهده خواهد بود.
خون بی سرپرست ، یتیم مدام صدا می زد ،
هیچ کس وقت نداشت ، آن را بخندد.
هیچ فرجام خواه ، هیچ شاهد ، حساب تمیز نیست.
این خون ساکنان گرد و غبار بود ،
حالا غذا برای گرد و غبار ، این معنی خواهد داشت.
سلب مسئولیت
نظرات بیان شده در بالا از نظر نویسنده است.
پایان مقاله
Leave a reply