
[ad_1]
پدری پیر با غزه پسرش غمگین ،
بسیاری از چیزهایی که او از کودکی لذت می برد ،
به یاد آوردن پسرش به جنگل و مزارع ،
برای سرخوشی آواز خوش آهنگ فاخته.
به یاد آوردن سرودهای یک معبد و کشیش فراموش شده ،
سیل ، زوزه شغال ، آواز زنبور عسل ، ملایم ؛
یک لاس گاو را دوشیده و او رویایی و وحشی خواهد دید ،
برای شیرینی و لذت زندگی ، اکنون گم و گم شده است.
او به یاد خواهد آورد که چگونه او را به مدرسه اش برد ،
چگونه او ساعتها منتظر شروع قطار شد ،
و با سخت کوشی به ارتفاع و ابزاری جدید رسید ،
چون هیچ کس به جز او نمی توانست در جهان خشن ادامه دهد ،
بر خلاف انتظارات. رویای زندگی خوب و باتلاقی
در حالی که تکه تکه تکه می شود ، او در گاری الهی خواهد بود.
سلب مسئولیت
نظرات بیان شده در بالا از نظر نویسنده است.
پایان مقاله
Leave a reply